بطور
کلی ما در زمینه آموزش ترافیک فقر فرهنگی داریم . و ما اغلب نمی دانیم که
ابزار ترافیک جزء اموال عمومی است یا شخصی . و هنوز نمی دانیم که اینهمه
علائم نصب شده در خیابان ها برای تزئین نیستند . هنوز نحوه استفاده صحیح از
بوق ، چراغ ، چراغ راهنما را نمی دانیم تا چه رسد به نحوه استفاده از
کمربند ایمنی و ما اغلب با خرید یک دستگاه اتومبیل ( بخصوص برای افرادیکه
امکان خرید اتومبیل گرانتر را دارند ) در موقع رانندگی بیش از طراح و
سازنده آن به خود می بالیم و به عنوان مثال بچه خردسال خود را نیز در حین
رانندگی در بغل می گیریم و فرمان را بدستش می دهیم از اینکار چه می خواهیم ،
چه هدفی را دنبال می کنیم ؟ باید به فکر چاره بود . به نظر می رسد بهترین
راه حل این معضل اجتماعی - اقتصادی - فرهنگی آموزش فرهنگ ترافیک است .
آموزش
ترافیک بصورت بنیادی و فرهنگی بهتراست از گروههای سنی پایین و از سطوح
کودکستان و دبستان وسپس مدارس راهنمائی و دبیرستان شروع شود تا این فرهنگ
از کودکی در خمیر نسل آینده حک شود . علاوه بر انسان که اولین عنصر تشکیل
دهنده ترافیک است با عامل دیگری روبرو هستیم و آن راننده است که باید فرهنگ
استفاده از وسیله نقلیه خود و کاربرد آنرا بخوبی بداند و بشناسیم تا
بتواند بصورتی رانندگی کند که خود انتظار دارد دیگران رانندگی کنند .باید
توجه داشت که آموزش باید بطور مداوم و مستمر برای این گروه از رانندگان که
نقش بسیار حساسی را در ترافیک شهرها بعهده دارند انجام بشود .
جاده
ها و راههای ما باید با تکیه بر اصول مهندسی ترافیک طراحی و احداث شود .و
از کیفیت ایمنی و ضریب اطمینان مطلوب برخوردار و به علامات شناخته شده بین
المللی مجهز باشند نه علائم دیگر .باید توجه داشت که حتی اگر تمامی جاده
های ما نیز دارای این مشخصات باشد ولی از یک سیستم کنترل و نظارت به منظور
نگهداری و اصلاح و ترمیم موانع بهره ور نباشیم ، باز هم به مقصود نهائی دست
نیافته ایم . زیرا اغلب اتفاق می افتد که بعلت انجام حفاری هایی لازم جهت
شبکه های برق ، آب ، گاز ، تلفن، فاضلاب ، اکو و غیره ، حفره ها و چاله
هایی در سطح معابر بوجود می آید که باید نسبت به ایمنی راه ، ترمیم و اصلاح
سریع اینگونه حفره ها اقدام کرد . بنابراین لازم است گروههای آموزش دیده
جهت نگهداری راهها چه در شهر و چه در جاده ها داشته باشیم تا به موقع نسبت
به ایمن سازی موانع و برطرف کردن آنها در اسرع وقت اقدام کنند.